×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 378
تاریخ انتشار: 10 شهریور 94 | بازدید: 1904 مرتبه | دیدگاه: 0
اشتراک گزاری چاپ

با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

چگونه با کودک از مرگ بگوییم

توضيح مرگ به كودكان يكی از سخت ترين كارها برای اولياست، بخصوص هنگامی كه خود آنها با غم مرگ عزيزی دست به گريبان هستند. اما مرگ يك بخش غيرقابل انكار از زندگی است و چه بخواهيم و چه نخواهيم، از خردسالی، كودكان نسبت به آن كنجكاو می شوند و به فهميدن و پرسيدن درباره روشهايی كه احساس غم مربوط به آن را به طور طبيعی نشان بدهد، علاقه مند هستند. شايد باعث تعجب باشد كه بدانيد حتی كودكان كم سن و سال هم از مرگ آگاه هستند.
كودكان در قصه هايشان يا برنامه های تلويزيون از مرگ می شنوند، يا در اطراف خود حيوانات خانگی يا خيابانی مرده را می بينند.
علی رغم اين موارد، هيچ كدام از كودكان مفهوم مرگ را نمی دانند. آنها نمی توانند مفهوم هميشگی بودن مرگ را درك كنند و در عوض، آن را به عنوان يك اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر می گيرند. آنها تصور می كنند كه اجساد هنوز می خورند و می خوابند و كارهای هميشگی خود را انجام می دهند، فقط با اين فرق كه اين كارها را يا در آسمانها و يا در زير خاك انجام می دهند. حتی وقتی يكی از اوليا يا خواهران و برادران كودك در گذشته است او نمی تواند اين اتفاق را برای آنها در نظر بگيرد .
    واكنش كودكان نسبت به مـــرگ
اصلاً تعجب نكنيد اگر كودك در آموزش مهارت توالت رفتن پسرفت كند يا نخواهد به مهد كودك هميشگی اش برود، چرا كه كودك در جست وجوی علت پريشانی و غمگينی بزرگترها است و می خواهد بداند چرا برنامه روزمره اش تغيير كرده است. او با خودش فكر می كند چرا به ناگهان جهان اطرافش اين همه نگران كننده شده است.
از سوی ديگر، ممكن است كودكی هم باشد كه اصلاً واكنشی به مرگ نشان ندهد يا گاه گاهی در بين شادی و خوشحالی های كودكانه اش به ياد آن بيفتد كه اين هم كاملاً طبيعی است و دليل سنگدلی كودك نيست. اصولاً كودكان اين مفهوم را كم كم و به آهستگی درك مي كنند و نبايد انتظار داشت كه همه موضوع را در يك لحظه يا يك روز بفهمند و حتی بسياری از آنها تا وقتي كه كاملاً احساس امنيت نكنند، به احساس غم خود اجازه ظهور نمی دهند، يعنی فرايندی كه ممكن است ماهها تا سالها به طول بينجامد، بخصوص اگر مرگ عزيزی را شاهد بوده باشند.
بعضی از كودكان رفتارهايی انجام می دهند كه به نظر عجيب می رسد؛ مثل بازيهای تشييع جنازه يا ادای مردن كسی را درآوردن. اين هم امری طبيعی است، حتی اگر به نظر بزرگترها غير معقول باشد. بنابراين ، اين روش ابراز احساسات در مورد مرگ را نبايد از كودك گرفت.
سوگواری يك واكنش بسيار مهم براي التيام غم مرگ عزيزان است و اين هم در مورد بزرگسالان و هم در مورد خردسالان صادق است كودك را نبايد با سوگواری شديد، وحشت زده كرد ولي از طرفی هم نبايد مسأله را بی اهميت جلوه داد. به كودك بايد توضيح داد كه بزرگترها هم نياز به گريه كردن دارند و اينكه ما به خاطر از دست دادن كسی ناراحت هستيم. در غير اين صورت كودك كنجكاوانه تغييرات خلقی شما را درك مي كند و بخصوص وقتی حس كند مسأله ای وجود دارد ولی شما سعی در مخفی كردن آن داريد، نگران تر می شود .
 

    به سؤالات كـــودك پاسخ دهيد

كنجكاوی كودكان درباره مرگ يك امر عادی است و نبايد از سؤالات آنها فرار كرد بلكه بهتر است از فرصت پيش آمده استفاده كرد و به كودك كمك كنيم تا بتواند با مسأله از دست دادن ديگران روبرو بشود .
بنابراين سعی كنيد براي توضيح مرگ وارد جزئيات و بحثهاي پيچيده آن نشويد. آنچه براي كودكان درك بهتری دارد، توضيح مرگ به عنوان توقف تمام كارهای جسمانی است.
مثلاً به او گفته شود مردن اين گربه يعنی اينكه او ديگر راه نمی رود يا غذا نمی خورد و چيزی را نمی بيند و هيچ دردی را احساس نمی كند و جسم آن ديگر كار نمی كند. كودكان نياز دارند در مورد خودشان اطلاعاتی داشته باشند. ممكن است بپرسند كه من كی می ميرم؟
كه در جواب بهتر است گفته شود هيچ كس نمی داند كه چه وقت می ميرد، ولی بيشتر ما زمان خيلی خيلی زيادی زندگی می كنيم. من مطمئنم كه تو تا وقتی كه خيلی پير بشوی، زندگی می كنی.
يا ممكن است كودك بپرسد: مامان، تو كی می ميری؟ اين سؤال معمولاً براي اوليا خيلی تكان دهنده است. عملاً منظور كودك از اين نوع سؤال اين است كه آيا تو از من مراقبت می كنی و يا چه كسی بعد از اين از من مراقبت می كند، بنابراين بهتر است به كودك گفته شود مامان قوی و سالم است و وقت زيادی پيش تو خواهد ماند. حتی به كودكان زير 10 سال توصيه می شود اوليا بگويند: مامان نمی ميرد، بابا نمی ميرد . بنابراين اگر اينگونه جواب بدهيم كه فرزند عزيزم همه ما يك روزی می ميريم، براي كودك مانند اين است كه بگوييم ما همين امروز می ميريم .
در بخش نخست، به چگونگی نگاه كودكان به مقوله مرگ و اينكه آنها نمی توانند مفهوم هميشگی بودن مرگ را درك كنند و در عوض آن را به عنوان يك اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر می گيرند، اشاره شد و همچنين نكته هايی برای ايجاد ارتباط مناسب با كودكان مطرح شد.
در بخش پايانی، ساير نكات مهم در اين زمينه مورد بررسی قرار می گيرد.
از عبارت هايی كه به يك امر خوب اشاره می كند، پرهيز كنيد.
عبارت های معمول بزرگترها در مورد مرگ مثل: در آرامش استراحت كردن يا خواب ابدی يا رفتن به يك جای دور برای خردسالان بسيار گيج كننده است. پس نگوييد كه پدر بزرگ خوابيده است يا به يك جای دور رفته است . كودك ممكن است با اين توضيحات از رفتن به تختخواب نگران شود و فكر كند كه او هم ممكن است بخوابد و ديگر برنگردد يا اگر شما به خريد و كار برويد، فكر كند كه شما هم برنمی گرديد.
مرگ را هر چه قابل لمس تر برای او توضيح بدهيد. مثلاً بگوييد: پدر بزرگ خيلی خيلی پير شده بود و بدنش قادر به كار كردن نبود. اگر پدر بزرگ قبل از مرگ مريض بوده است اطمينان حاصل كنيد كه كودك بفهمد مريض شدن مثل سرما خوردن معنی مردن نمی دهد. به او توضيح بدهيد كه اين مريضی ها نمي تواند كسی را بكشد.
در مورد كاربرد واژه های خداوند و بهشت با احتياط كامل رفتار كنيد. زيرا اين مفاهيم را براي يك كودك 10 ساله يا حتی كوچكتر به كار می بريد و هدف شما اين است كه او را آرام كنيد پس مراقب باشيد او را بيشتر، گيج و مضطرب نكنيد .
برای مثال اگر بگوييد: مادر بزرگ الان خيلی خوشحال است چون توی بهشت است كودك فكر می كند چطور وقتی مادر بزرگ واقعاً خوشحال است، همه كسانی كه دور و بر من هستند، اين قدر ناراحتند؟ يا مثلاً اگر بگوييد كه عمو آنقدر خوب بود كه خداوند او را پيش خودش برد.
كودك فكر می كند اگر خدا عمو را پيش خودش برده چون خوب بوده، پس ممكن است مامان، من يا هر كس خوب ديگری را نيز پيش خودش ببرد!! يا اگر من هم خيلی خوب باشم می توانم بروم پيش خداوند و بابا بزرگ را ببينم يا اينكه سعی كنم بچه بدی باشم تا بتوانم بيشتر پيش بابا و مامان بمانم! بنابراين عبارتی به كار ببريد كه او را نگران تر نكند. مثلاً بگوييد: ما خيلی ناراحتيم كه بابا بزرگ ديگر پيش ما نيست و ما خيلی دلتنگ او می شويم ولی خوب است كه بدانی او الان پيش خداوند است .
كودكان علاوه براحساس غم درباره مرگ، احساس گناه يا خشم نيز پيدا می كنند.
بخصوص اگر متوفی يك فرد نزديك خانواده باشد. مثلاً كودك ممكن است فكر كند خواهرش به خاطر حسادت های او مرده است يا چون او خواهرش را كتك می زده و اذيت می كرده، مرده است و از اين احساس به احساس گناه برسد. گاهی ممكن است كودك نسبت به متوفی خشمگين بشود كه چرا او را ترك كرده و رفته، يا حتی نسبت به شما، پزشكان و پرستاران احساس خشم كند .
از سوی ديگر كودك ممكن است با بروز رفتاری كاملاً بی تفاوت شما را متعجب كند.
مثلاً بگويد حالا كه بابا پيش ما نيست، من راحت تر می توانم بازی كنم! از اينگونه عبارات تعجب نكنيد و آنها را به حساب ناتوانی كودك از درك مفهوم پيچيده مرگ بگذاريد. كودكان نمي توانند آنطور كه بزرگترها معنی و اثر مرگ را درك می كنند، اين موضوع را درك كنند، بنابراين چنين كودكانی سنگدل و بی احساس نيستند. انتظار تكرار سؤالات كودك را داشته باشيد، سؤالات تكراری در مورد مرگ و توضيح علائم غم و ناراحتی براي كودك، ممكن است مدت ها به طول بينجامد. حتی با بزرگتر شدن وی و رشد مهارت های شناختی او، سؤالات تازه تری مطرح می شود. نگران نباشيد كه توضيحات شما ناقص بوده، چرا كه سؤالات تكراری كودكان يك امر طبيعی است. تنها كاری كه بايد بكنيد اين است كه با صبر هر چه تمامتر به آنها پاسخ دهيد .
به كودك كمك كنيد خاطرات خوب فرد فوت شده را به ياد بياورد. صحبت از شيرينی با او بودن و اجازه تعريف از گذشته دادن به كودك خيلي آرامش می دهد. كودكان به روش های قابل لمس برای سوگواری نيازمند هستند، بنابراين به جای شركت در مراسم تدفين، كودك زير 10 سال می تواند در خانه شمع روشن كند يا يك آواز برای فرد در گذشته بخواند،
تصوير او را بكشد يا در مراسم ديگر سوگواری شركت داده شود. دادن يك وسيله از فرد فوت شده به كودك، براي ايجاد احساس آرامش در او بسيار مؤثر است؛ مثلاً می توان يك گردنبند از مادر بزرگ را در اتاقش گذاشت .
گاهی اوقات مادر به علت سقط جنين دچار سوگ می شود. در اين موارد كودك نيز نگران مادر می شود حتی بدون اينكه بداند حاملگی و تولد چه معنی می دهد. او ممكن است احساس گناه كند و يا به سوگ از دست رفتن خواهر يا برادر خودش بنشيند كه شما از قبل به او وعده داده بوديد. در اين مواقع كودك احتياج دارد مطمئن شود اينگونه مرگ و مير خيلی نادر است، بخصوص اگر شما قصد بارداری ديگری داريد. به كودك بايد توضيح داد: بچه فوت شده به اندازه كافی بزرگ نشده بود كه بتواند به دنيا بيايد و بيرون از شكم مامان زندگي كند .
به كودك خود اجازه بدهيد با كشيدن يك نقاشی يا درست كردن يك كاردستی در اين باره سوگواری خود را نشان بدهد .
در مواقعی كه از تلويزيون يك حادثه را مشاهده می كنيد، كودك شما اضطراب و نگرانی شما را درك می كند. بنابراين به او بگوييد: از اينكه مردم ناراحت شده اند و با سختی روبه رو هستند من هم ناراحت هستم. ولی در كنار تو خواهم بود و از تو مراقبت خواهم كرد. سعی كنيد كه كودك هر چه زودتر به زندگی هميشگی و روزمره اش برگردد،
فعاليت ها و برنامه های هميشگی به كودك كمك می كند كه زودتر احساس امنيت و آرامش كند. در شرايط دشواری كه خود شما از يك غم بزرگ در رنج هستيد، انتظار رفتار كامل و بدون اشكال از خود نداشته باشيد.
در اين مواقع ممكن است شما جلوی كودك گريه كنيد يا جواب سؤالات او را در وهله اول نداشته باشيد كه اينها همه طبيعی است، بنابراين از دوستان و اقوام كمك بخواهيد و به ياد داشته باشيد هرچه شما به خودتان بيشتر كمك كنيد تا با مسأله سوگ كنار بياييد، به كودكتان نيز بيشتر می توانيد ياری برسانيـد .
چگونه با کودک از مرگ بگوییم
برچسب ها:

مطالب مرتبط