تاریخ انتشار: 13 ارديبهشت 96 | بازدید: 1670 مرتبه | دیدگاه: 0
اشتراک گزاری چاپ

با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

صبر

صبر مى كنم
مى ايستم ، تا زمان برود
مى گذارم از من عبور كند
مى خواهم اينجا بمانم
در خانه ى اينك
زير سقف خانه ام
بر پشت بام تختخواب آرامش
در خلوت تنهايي دوست داشتنى ام
در ساعتى كه كمى مانده به سرازير شدن عقربه ى كوچكش از دوازدهمين قله تكرار پذيرش ،همان نيمه شب را مى گويم
من ،الان،اينكم
و اينك ، تنها ،اينك از آنِ من است
پس چه زمان برود و چه مرا با خود ببرد
دامان اينك را رها نخواهم كرد

جاويد


دکتر جواد کاکویی
صبر
برچسب ها:

مطالب مرتبط

  • رقصنده ای در باد

    مهربانم،اگر بارى دگر بدنيا بيايم،بدان كه:مى خواهم رقصنده اى در باد باشميا كه سبكبال ،چون...

  • راهی روشن

    دلم،دلم كمى هوا مى خواهدهوايي پاك و پر از صفا مى خواهدراهى روشن، به نور...

  • بهار

    بهار را شنيده اى؟برايم از بهار بگواز حياتى دوبارهاز پونه هاى خنداناز زيبايي رنگين كماناز...

  • پرواز

    پرواز كن!چون كودكى بر فراز روياهايتنكند پر كشيدن را از ياد برده باشىپرواز...

  • مادر

    شب استكنار پنجرهبه دنياى بيرون مى نگرمبه چراغ هاى روشنبه نور زردشانكه هر...