×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 378
تاریخ انتشار: 3 بهمن 93 | بازدید: 1669 مرتبه | دیدگاه: 0
اشتراک گزاری چاپ

با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

روشهای رایج فرزندپروری (1)

هرپدر ومادری برای برقراری ارتباط با فرزندشان شیوه ی معینی دارد و می توانند آن را به عنوان سبک فرزندپروری خود در نظر بگیرند فرزندپروری سبک های متفاوتی داردکه سه مورداز رایج ترین آنها عبارتند از:
استبدادی یا دستورصادرکردن :
در این سبک ، محدودیتهای غیرمنطقی اعمال می شود والدین  یا به کودکان  اصلاً آزادی  نمی دهند یا آزادی اندکی می دهند. وقتی والدین مدام دستور بدهند ، بعضی از فرزندان احساس می کنند باید دعوا و رقابت در پیش بگیرند ،و بعضی از آنها به این باور می رسند که راه دستیابی به احساس تعلق ، رئیس بودن است. والدین سخت گیر ممکن است فریاد بزنند ،سرزنش کنند ، یا حتی  کودکان را کتک بزنند و در نتیجه ، باعث احساس بی پناهی در فرزندان  خود شوند. کودکان نیز گاهی نیاز دارند احساس کنند کنترل اوضاع را در دست دارند به این منظور ممکن است در ارتباط با سایر کودکان ، از اعمال والدین خود تقلید کنند. وقتی فرزندان به خاطر((کودک بد بودن)) تنبیه می شوند ، یاد می گیرند که رنجش از والدین را به دل بگیرند و اغلب راهی برای مقابله به مثل پیدا می کنند. بعضی از کودکان کم سن و سال و گروهی در سنین بعدی علیه والدین سخت گیر خود طغیان می کنند. کودکان باید به والدین شان اعتماد و اطمینان کنند ، نه اینکه از آنها بترسند.
سهل گیرانه یا تسلیم بودن :
در این سبک ، به کودکان آزادی بسیاری داده می شود و هیچ محدودیتی در موردآنها اعمال نمی شو. آزادی بدون محدودیت در تربیت فرزندباعث هرج و مرج و مشکل می شود چراکه زندگی در جامعه  محدودیتهایی دارد و کودکانی که در رفتارشان هیچ محدودیتی نداشته باشند ، در آینده جهت رفتار در جامعه مشکل خواهند داشت.
اگر قوانین  و مقررات راهنمایی و رانندگی وضع نمی شدند ، چه می شد ؟ اگر همه هر طور که دلشان می خواست رانندگی  می کردند ، چه می شد؟ مثلاً رانندگی در مسیر مخالف ؟ یا در وسط خیابان دو طرفه ؟ بدون ترمز کردن ؟ یا با هر سرعتی که تمایل داشتند ؟ پیامد آن تصادفات متعددی می شد که نام آنها را نمیتوان فقط حادثه گذاشت !
وقتی والدین  اهل تسلیم باشند ، فرزندان به این باور می رسند که خواسته های هیچ کس  دیگری مهم نیست و فقطآنچه به خودشان مربوط است اهمیت دارد. معمولاً فرزندان این خانواده ها یا بی تفاوت به خانواده  ومتکی به دوستان پرورش می یابند و یا خودخواه و لوس می شوند.
آزاد و مقتدرانه با حق انتخاب دادن :
این سبک ، کودکان را برای مسئولیت پذیری با انجام دو عمل زیر هدف قرارمی دهد:
1-    برای کودکان محدودیت درنظر می گیرد.
2-    در چارچوب آن محدودیت ، به کودکان حق انتخاب می دهد.
در این سبک ، والدین به فرزندانشان می آموزند که بین آزادی و محدودیت ، تعادل ایجاد نمایند. وقتی والدین حق انتخاب می دهند  ،فرزندان یادمی گیرن که همکاری با دیگران راهی برای هم زیستن است. دادن حق انتخاب به کودکان ، راهی است برای کمک به آنها تامسئولیت پذیرتر شوند. آنها به این باور می رسند که همه مردم مهم هستند. این رویکرد  بهوالدین کمک می کند که فرزندانی مسئول پرورش دهند. سبک آزادمنشانه ، به معنی آسان گیری نیست ، بلکه بین آزادی یاحقوق و محدودیتها و مسئولیتها ، تعادل برقرار می کند.
والدین اینکار را چگونه انجام دهند؟  والدین آزادمنش ، فرزندانشان را به سویی می برند که خودشان تصمیم گیری کنند. آنها نظر فرزندانشان رادر مورد بعضی ازتصمیم گیریهای خانوادگی می پرسند و بدین تربیت به فرزندان نشان می دهند که برای رای ونظرشان احترام  قایل اند. اگر والدین می خواهند فرزندانشان بزرگسالانی  مسئول شوند ، ابتدا باید به آنها کمک کننند که کودکان مسئولیت پذیری باشند. کودکان به اعمال محدودیت نیاز دارند ، زیرا به آنها کمک می کند که انتخاب کردن را یادبگیرند. کودکان باید بدانند که دیگران نیز مهم هستند. کودکان با توانمندی  اداره کردن خودشان به دنیا نمی آیند و این خواست و پیگیری والدین است که از فرزندان بخواهند مقررات و قواعدی را برای رفتارهایشان در نظر بگیرند تا توانمندی های خودشان را بشناسند. آنان این توانایی ها را کسب می کنند ونباید والدین نگران اینکه فرزندشان احساس کند او را کنترل یا محدود کرده اند باشند. اگر در دوران کودکی ، کودک رفتار خود را کنترل نکند، در دوران آینده وقتی والدین  در کنارش نباشند او روزگارسختی برای یادگیری اداره کردن خودخواهد داشت. در حقیقت چیزی که والدین  باید نگرانش شوند همین موضوع است. نظمی که از طریق قانومندی وداشتن حدوداعمال می شود ، احساس ناخوشایندی به کودکان نمی دهد.  در واقع وجودنظم باعث می شود آنان احساس امنیت بیشتر کنند. اگرپدر ومادر می خواهند کودکی گرفتار رنج و غذاب نشود نباید زندگی او را درخانه ای قرار دهند که رویدادهای آن خانه عادی و قابل پیش بینی نیست وبه صورت آشفته ونابسامان روی می دهد ، وهیچ مقرراتی در آن وجود ندارد.

برگرفته از :کتاب مهارتهایی برای فرزندپروری از انتشارات شرکت پژواک آرمان
روشهای رایج فرزندپروری (1)

مطالب مرتبط